|
مرزپیما
دلم برای پنجره تنگ است
تاريخ نگارش :
۱۰ بهمن ۱٣۹۴
|
|
دلم برای پنجره تنگ است
سروده ای از پوران فرخ زاد
دلم برای پنجره تنگ است
برای یک وجب از آسمان مهتابی
برای چند ستاره
برای جرعه ای از نور
و عطر نرم نسیم شب ...
در این اتاق خامش سربسته
هوای پنجره دارم
هوای باغ پاک اقاقی
صدای ساده ی فواره
آه سبز سپیدار
و بوی گل یاس ...
هوای پنجره امشب مرا می آزارد
اگر تمامی دیوارها خراب شوند
و فاصله ی من و شب ناگهان فرو ریزد
و من بتوانم که ازتمام پنجره ها ماه را نگاه کنم
و خوشه خوشه بچینم
ستارهای سریرا را
از بام آسمان!
آه، دریغ که این همه رویاست
آری همیشه یک رویاست
و برای این من خسته
فقط خیال پنجره کافیست
و این که کودکانه بگویم
و یا بنویسم
که آه
چقدر دلم برای پنجره تنگ است!