|
مرزپیما
دهانش را بوییده بود مرگ
تاريخ نگارش :
۲ مرداد ۱٣۹۵
|
|
دهانش را بوییده بود مرگ
سروده ای از ناهید باقری - گلداشمید
برای بزرگمرد شعر معاصر ایران زنده یاد احمد شاملو به بهانه ی شانزدهمین سالروز خاموشی وی
آن که در دست و دلش چراغی داشت
و در نفس گیر شبان این خانه،
این زندان بزرگ،
با سیاهی سر جنگ،
تا برآمدن آفتاب دیری نپایید
دهانش را بوییده بود مرگ.
با خوی یک درخت
او ریشه اش به خاک بود
و دستان پر جوانه اش،
زادگاه وا ژگان ممنوع شده ی عشق،
انسان
آزادی
در سرزمین بی قوارگی امید
و بی صدا قتی لبخند.
اینک
در آینه ی زلال همه ی آب های جهان
درخشش الماس گون نامش،
هماره ی جاری